چو قلب شب تاریک تنهایی ام دوستت دارم
چو بامداد خوش دوستت دارم
چه خواب باشم و چه بیدار دوستت دارم
سرم درد میکند از درد سر
و تو میدانی آنقدر دوستت دارم
که حتی اگر سرم به سنگ بخورد یا سرم به سنگ
از این دوستت دارم دست برنمیدارم
باید آهسته نوشت.با دل خسته نوشت.با لب بسته نوشت
گرم و پر رنگ نوشت.روی هر سنگی باید نوشت.
تا بخندند همه که اگر عشق نباشد دل هم نیست.
i wish to you joy and happiness.
but above all this
i wish you love
دلم در شهر غربت بیقرار است.
به دنبال تو در شب رهسپار است
ولی از هر که میگیرم سراغت
جوابم انتظار و انتظار و انتظار است
شنیدی که دلم گفت بمان ایست نرو.
به خدا وقت خداحافظی نیست نرو.
نکند فکر کنی درد دل من فکر تو نیست .
گوش کن نبض دلم زوزوه اش چیست نرو
مترسک گفت ای گندم تو گواه باش که مرا برای
ترساندن آفریدند اما من عاشق پرنده ای بودم
که از ترس من از گرسنگی مرد...*
برایم تعبیر کردند که عشق هجر و اندوه و انتظار دارد
ولی بازگو نکردند که در عشق غریبی هم وجود دارد
********
اگر دبیر شیمی بودم از اشک چشمانت محلول محبت میساختم
اگر دبیر دینی بودم ثابت میکردم بعد از آب و هوا ترین منطقه آغوش گرم توست
و اگر دبیر زبان بودم با زبان بی زبانی میگفتم دوستت دارم..
.: Weblog Themes By Pichak :.